هنوز هم تصور میشود که اسطورههای فولسایز دنیای لوکسها همان آلمانهای سنتی هستند. یعنی مرسدسبنز Sکلاس، بامو سری ۷ و آئودی A8. البته تا همین سال جاری میلادی که روزهای آخرش را سپری میکنیم نیز، این سه به تنهایی در دنیای خود ساختهشان پادشاهی میکردند. ژاپنیها که اساسا جرات حضور در این میدان را ندارند. طبیعی است که آبی هم از کرهایها گرم نمیشود.
انگلیسیها نیز ترجیح میدهند سیاست محافظهکاریشان را حفظ کنند. تنها خودروسازان آمریکایی باقی میمانند. تازه اینطور به نظر میآمد که آنها بعد از کادیلاک فلیتوود دیگر میلی به حضور در این حوزه را نداشته باشند. اما کادیلاک و جنرالموتورز دوباره دست به کار شدند و بعد از ۲۰ سال، یکی از رویاییترین سدانهای لوکس فولسایز خود را روانه بازار کردند. این یعنی به خطر افتادن حکومت بیچون و چرای آلمانها. بازگشت روح فلیتوود به اسم CT6 پدیدار شده است.
خودرویی که از نظر طراحی ادامهدهنده سنت CTS است. با این تفاوت که با حفظ ویژگیهای اسپرتگرایی، بهشدت روی تجملش کار کرده است. این خودرو در حقیقت آمریکاییها را بعد از یک دوره پراسترس و پر از انتقاد که مدام گفته میشد دیگر آن توانایی قدیم در زمینه لوکسگرایی را ندارند در صف مقدم بهترین خودروسازان جهان قرار داد.
اسطورهای به اسم فلیتوود
در اواخر دهه ۷۰ میلادی، یعنی دوره اوج قدرتنمایی ماسلهای آمریکایی، اغلب خودروسازان سراغ محصولات اسپرت، سدانهای خانوادگی یا شاسیبلندهای غولآسا میرفتند. در واقع کمتر برندی بود که نسبت به دنیای لوکسها علاقهای از خود نشان دهد. تنها اولدزموبیل بود که کمی به تجملگرایی مشهور شده بود که این زیرمجموعه جنرالموتورز نیز کم و بیش به این حوزه بیمیل شده بود. تنها بازیگری که در این میدان باقی مانده بود، کادیلاک بود. شرکتی که در تمام تاریخ فعالیت خود تنها روی خودروهای جنتلمن و تشریفات کار کرده بود.
با اوجگیری ناگهانی آلمانها در این بازه و رونق اقتصادی بازار اروپا، سرمایههای کلانی بود که به سمت مرسدسبنز و بامو سرازیر میشد و کادیلاک از آن بیبهره بود. به همین دلیل بود که در ۱۹۷۷ پس از ماهها کار، یکی از رویاییترین خودروهای خود به اسم Fleetwood Brougham را روانه بازار کردند. خودرویی که ایدههای اولیهاش در اواخر دهه ۵۰ با محصولی به اسم «فلیتوود الدورادو بروگهام» شکل گرفته بود. در حقیقت فلیتوود کارخانهای بود که برای جنرالموتورز (مالک برند کادیلاک) بدنههای سایز بزرگ میساخت.
بعد از خریداری آنها از سوی جیام، شرکت روی مدل موفقی به اسم DeVille کار کرد، اما آنچه در ۱۹۷۷ رخ داد، ساخت بزرگترین ویرایش از تولیدات کادیلاک بود که خواصی تمام لوکس داشت. محصول جدید برای اینکه در همان روزهای اول بتواند بازار را به تسخیر خود در بیاورد، با یک پیشرانه غولآسای ۹/ ۷ لیتری هشت سیلندر Vشکل فروخته شد. تصور نکنید که این برای سازنده آمریکاییاش یک ریسک بوده، چراکه مدتی بعد در اقدامی جنونآمیز یک ویرایش ۲/ ۸ لیتری را نیز عرضه کردند.
فلیتوودهای بروگهام فرهنگ جدیدی را در خودروسازی آمریکا باب کردند. با اینکه در ادامه کار آتشفشان پیشرانههای فوق حجیم کمی فروکش کرد، ولی زبان تجملگرایانه فلیتوود هرگز تغییری نکرد. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، در ۱۹۸۴ زمانیکه بنا به دلایل مدیریتی، کادیلاک تصمیم گرفت یک مدل مستقل به اسم بروگهام را بسازد، دیگر وقتش رسیده بود که فلیتوود نیز برای خودش مستقل شود.
این آغاز عصر مدرنگرایی این لوکس زیبا بود. فلیتوود برخلاف DeVille و حتی بیوک الکترا و اولدزموبیل Ninety-Eight دچار اغراق و زیادهروی نمیشد. پیشرانههایش همگی معقول بودند. در حقیقت رمز موفقیتش آپشنها و کیفیت بالای قطعات مصرفیاش بود. با شروع دهه ۹۰ و آغاز مباحث مربوط به کاهش مصرف سوخت و آلایندگی، بسیاری از خودروسازان آمریکایی با چالش روبهرو شدند، اما دیدگاه رو به آینده فلیتوود او را نجات داد. در واپسین سالهای عمر این خودرو، کادیلاک با اجازه جنرالموتورز توانست پیشرانه شورولت کوروت را روی این خودرو نصب کند. همان پیشرانه معروف ۷/ ۵ لیتری هشت سیلندر Vشکلی که ۲۵۵ اسببخار نیرو تولید میکرد. آخرین فلیتوود در ۱۹۹۹ از خط تولید بیرون آمد و قرار شد که بار این مسوولیت را مدل SeVille به دوش بکشد.
بازگشت در قالب سیتی۶
باید اعتراف کرد که بهانه تولید فلیتوود بروگهام، لوکسسازان آمریکایی بودند. عجیبتر آنکه بهانه عرضه جانشین آن نیز باز هم همان لوکسسازان آلمانی هستند. سال گذشته در نمایشگاه نیویورک بود که کادیلاک اعلام کرد میخواهد پس از۲ دهه، از یکی دیگر سدانهای تجملی فوق بزرگ خود پردهبرداری کند. آن زمان اعلام شد که نام پروژه جدید CT6 است، اما همه بهخوبی میدانستند که سیتی۶ در حقیقت همان جایگزین فلیتوود است. تمام موفقیتها و افتخاراتی که کادیلاک با سی.تی.اس، ایکس.تی.اس و حتی اِی.تی.اس نیز کسب کرده بود برایش مهم نبود.
آنها دنبال یک خودروی منحصر به فرد میگشتند تا بتواند علاوه بر جنگ با مرسدسبنز Sکلاس و بامو سری ۷ با آئودی A8 تازهوارد نیز سر جنگ داشته باشد. کادیلاک ابتدا قصد داشت تا از پروژه CT8 که یک خودروی اشرافی رویایی بود، پردهبرداری کند، ولی سریعا آن را متوقف کرد و سیتی۶ را به بازار فرستاد، اگرچه عمده تمرکز این خودرو شکستن بازار رقبای آلمانیاش بوده ولی نیمنگاهی نیز به بازار لکسوس LS ژاپنی و لینکلن کانتیننتال هموطنش نیز داشت.
سیتی۶ اصلا مدل پایه ندارد. تیپهای قابل فروش آن شامل «پرمیوم لاکچری» و «پلاتینیوم» میشوند. روی مدل اول میتوان سیستم صوتی ۸ بانده Bose را دید ولی روی مدل دوم است که نسخه خیرهکننده ۳۴ بانده آن مشاهده میشود. سیستم تعلیق تولیدات جدید بهصورت کنترل هوشمند مغناطیسی است. صندلیهای راننده و شاگرد در ۱۴ جهت مختلف تنظیم میشوند. گرمکن و ماساژور که عضو همیشگی این خودرو بوده است.
به روایت عدد و رقم
این درست است که سیتی۶ یک لوکس تمامعیار است ولی این را هم فراموش نکنید که کادیلاک بعد از سالها ساخت نسخههای V-Line سدان سیتیاس خود به توانمندی قابل قبولی در زمینه اسپرتگرایی رسیده است. درست به همین خاطر است که برای این خودروی زیبا از یک قوای محرکه حرفهای بهره گرفته شده است. پیشرانهای به حجم ۲۹۹۰ سیسی (۳ لیتر) با آرایش ۶ سیلندر V شکل و زاویه مرکزی ۶۰ درجه.
کادیلاک با استفاده از نسل جدید توربوشارژرهای دوبل جنرالموتورز کاری کرده که قدرت این خودرو دقیقا ۴۰۴ اسببخار در ۵۵۰۰ دور در دقیقه و گشتاورش ۵۴۳ نیوتنمتر در ۳ هزار دور در دقیقه ثبت شود. با توجه به حجم متوسط پیشرانه و البته خروجی چشمگیرش، طبیعی است که رقم بازده نیز عالی باشد. این یعنی تولید ۳/ ۱۳۹ اسببخار نیرو و ۱/ ۱۸۱ نیوتنمتر گشتاور به ازای هر یک لیتر از حجم پیشرانه.
غیر از نقش پررنگ توربوشارژرها، نمیتوان از سیلندرهای ۸۶ میلیمتری سیتی۶ نیز صرف نظر کرد. سیلندرهایی که هر کدام به تنهایی ۳/ ۴۹۸ سیسی گنجایش سوخت دارند. ضریب تراکم این بلوک ۸/ ۹ بر یک ثبت شده است. این پیشرانه از طریق سیستم CVVT (زمانبندی متغیر متناوب) سوخت را بهصورت مستقیم به سیلندرها تزریق میکند.
شاید ۳ لیتر، حجم چندانی برای یک خودروی لوکس نباشد ولی بد نیست بدانید که همین قوای محرکه برای روغنکاری نیاز به ۲/ ۶ لیتر روغن موتور و برای خنککاری نیاز به ۵/ ۱۱ لیتر ضد یخ/ ضد جوش دارد. همانطور که پیشتر هم گفتیم، این خودرو پس از سالها تبدیل به عضو جدید خانواده فولسایزهای کادیلاک شده است. سدانی که با طول، عرض و ارتفاع ۵۱۸۲، ۱۸۸۰ و ۱۴۷۱ میلیمتریاش یاد و خاطره شعار «کشتیهای چرخدار» را زنده میکند. جالب است بدانید فاصله بین دو محور این خودرو ۳۱۰۹ میلیمتر است که خود بهتنهایی طول یک کوپه ۲ درب شده است. شرکت بهدلیل طویل شدن بیش از اندازه خودرو مجبور بود فاصله عرضی محورهای جلو و عقب را نیز به اندازه ۱۶۰۸ و ۱۶۲۶ میلیمتر افزایش دهد.
این هماهنگی بین ابعاد طولی و عرضی باعث شده که سیتی۶ بتواند با یک بار فرمانگیری، دایرهای به قطر ۳/ ۱۱ متر را دور بزند. عمده تمرکز شرکت در سایزبندی این خودرو، افزایش فضای داخلی بوده است. اما با این حال هنوز هم میتوان از فضای بار ۴۳۳ لیتری آن حداکثر استفاده را کرد.
قدرت عالی پیشرانه این امکان را برایش فراهم آورده که بتواند علاوه بر وزن ۱۸۵۳ کیلوگرمیاش، بیش از ۴۵۰ کیلوگرم را نیز تحمل کند. با تمام این تفاسیر بهخوبی متوجه میشویم که با یک غول تنومند و سنگین روبهرو هستیم. به همین خاطر بحث ترمزها بیش از هر چیز دیگری اهمیت پیدا میکند. ترمزهایی که در محور جلو با دیسکهای ۳۴۵ و در محور عقب با دیسکهای ۳۱۵ میلیمتری تجهیز شدهاند. اوج سلیقه کادیلاک را میتوان در انتخاب تایرهای سیتی۶ مشاهده کرد.
جاییکه شاهد استفاده از لاستیکهای بیاف گودریچ مدل «جی فورس» هستیم. سایز این تایرها در چرخهای جلو ۴۵/ ۲۴۵ میلیمتری ۱۹ اینچی و در چرخهای عقب ۴۰/ ۲۴۵ میلیمتری ۲۰ اینچی هستند. شرکت برنامه دارد نسخههای جدید این سدان لوکس را با جعبهدندههای مدرن ۸سرعته «هیدراماتیک» تمام خودکار تولید کند. این گیربکس هماهنگی فوقالعادهای با سیستم انتقال قدرت ۴WD (چهار چرخ متحرک) سیتی۶ دارد. بهطوری که شتاب صفر تا صد آن فقط ۶/ ۴ ثانیه ثبت شده است. شتاب صفر تا ۱۶۰ آن نیز ۹/ ۱۰، صفر تا ۲۰۰ معادل ۷/ ۱۷ و در نهایت شتاب صفر تا ۲۷۰ کیلومتر در ساعتش ۳/ ۳۵ ثانیه ثبت میشود.
با این آمریکایی میتوان یکچهارم مایل یا ۴۰۰ متر را در ۸/ ۱۲ ثانیه با سرعت ۱۷۳ کیلومتر در ساعت پیمود. پیمایش مسیر یک کیلومتری نیز برایش ۴/ ۲۳ ثانیه زمان میبرد. سیتی۶ در شتاب ثانویه نیز عملکرد فوقالعادهای از خود نشان میدهد. بهعنوان مثال از ۶۰ تا ۱۰۰ کیلومتر در ساعت فقط به ۴/ ۲ ثانیه زمان نیاز دارد. از ۸۰ تا ۱۲۰ نیز ۳ ثانیه و دست آخر از ۱۰۰ تا ۱۸۰ را ۳/ ۹ ثانیهای میپیماید. با احتساب باک ۷۳ لیتری و مصرف میانگین ۲/ ۱۱ لیتری این کادیلاک میتوان تقریبا اینطور حساب کرد که با یکبار سوختگیری حداقل ۵۰۰ کیلومتر پیمایش خواهد داشت.
نظر نهایی
درباره اصالت برند، همان تاریخ ۱۰۰ ساله برند کادیلاک کفایت میکند. این آمریکایی بهتر از هر شرکت دیگری مفهوم لوکسگرایی را درک میکند. خودرویی که بتواند در آن بلبشوی پونتیاکها و کاماروها و موستانگ، ناگهان نظرها را به خود جلب کند، حتما حرفی برای گفتن داشته است. کادیلاک با سیتی۶ نشان داد که تجمل الزاما با قیمتهای چند صد هزار دلاری معنا نمیشود.
به همین خاطر است که در بازار تشنه آمریکای شمالی و بازار نوظهور چین، این محصول تازهوارد یکهتازی میکند. باید اعتراف کرد که این خودرو در طراحی داخلیاش واقعا استادانه عمل کرده است. پرهیز از بزرگنمایی و عدم استفاده از دکمهها و نورهای غلوشده، عمده مزیت این خودرو نسبت به رقبایش است. به طرز عجیبی فرمانپذیریاش عالی است. گویی پشت فرمان یک اسپرت واقعی نشستهاید. بر خلاف یک سنت دیرین که میگوید خودروهای لوکس باید سنگین باشند، این آمریکایی با وزنی متعادل و معقول وارد میدان شده و درست به همین خاطر است که مصرف سوخت خوبی دارد.
اما شاید بزرگترین مشکل سیتی۶، سیستمهای هوشمند و رابطهای گرافیکیاش باشد. یعنی در حقیقت غیر از مدیرعامل کادیلاک و طراح سیستم کنترل هوشمند روی داشبورد، دیگر کسی نمیتواند از پس یک تغییر ساده در میزان قدرت تهویه مطبوع آن بربیاید. عملیات نقشهخوانی در این خودرو یکی از پیچیدهترین پروسههای ریاضی-فیزیک تلقی میشود. در صورتی که پس از مشقت فراوان محل مقصد را روی نقشه پیدا کرده باشید و ناگهان بخواهید دنده عقب بگیرید، تصویر دوربین عقب همهچیز را به حال اول برمیگرداند. این نشان میدهد که کادیلاک و در جایگاهی بالاتر جنرالموتورز هنوز در فناوری دیجیتال نمیتوانند با آلمانها رقابت کنند.